اختلالات خوردن و افسردگی
اختلالات خوردن اغلب با نیت های خوب شروع می شوند - تمایل به کاهش وزن و کنترل غذا خوردن. اما در بعضی از افراد ، این نیت های خوب به اشتباه انجام می شوند و منجر به بی اشتهایی عصبی ، پرخوری عصبی ، پرخوری یا سایر اختلالات می شوند.
اینکه چرا برخی از افراد در معرض اختلالات خوردن هستند ، مشخص نیست. اما بررسی ها نشان می دهند که افسردگی اغلب یک عامل آن است. به عنوان مثال ، در مطالعه ای که توسط محققان مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ در سال 2008 انجام شد ، 24٪ از بیماران دو قطبی معیارهای اختلالات خوردن را داشته و برآورد شد که 44٪ آنها در کنترل غذا خوردن خود مشکل داشتند.
طبق انستیتوی ملی دیابت و گوارش و کلیه ، نیمی از بیماران مبتلا به اختلال پرخوری سابقه افسردگی دارند. 3٪ بزرگسالان در ایالات متحده از پرخوری رنج می برند که آن را به شایع ترین اختلال خوردن تبدیل می کند.
بسیاری از افراد مبتلا به آنورکسیا یا بی اشتهایی (که از دیگر اختلالات رایج خوردن است) ، از افسردگی نیزرنج می برند. افراد مبتلا به کم اشتهایی در خوردن غذای کافی برای حفظ وزن سالم دچار مشکل هستند. نتایج می تواند غم انگیز باشد. مطالعات نشان می دهد که افراد مبتلا به آنورکسیا 50 برابر بیشتر از افراد دیگر در اثر خودکشی می میرند.
حتما بخوانید: افسردگی در نوجوانان
رابطه بین افسردگی و اختلالات خوردن
افسردگی ممکن است منجر به اختلالات خوردن شود ، اما شواهدی نیز وجود دارد که نشان می دهد اختلالات خوردن منجر به افسردگی می شوند. لیزا لیلنفلد ، پروفسور ، دانشیار روانشناسی بالینی در دانشگاه Argosy در آرلینگتون واشنگتن ، که در اختلالات خوردن تخصص دارد می گوید: "کمبود وزن و سوء تغذیه شدید ، که در بی اشتهایی شایع است ، می تواند باعث تغییرات فیزیولوژیکی شود که بر وضعیت خلقی فرد تأثیر منفی می گذارد."
ایرا م. ساکر ، پزشک متخصص اختلالات خوردن در مرکز پزشکی لانگون در دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب "بازیابی مجدد خود: درک و شکست اختلال خوردن" می گوید، افسردگی در افراد مبتلا به اختلالات خوردن معمولاً ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد.
حتما مطالعه کنید : اختلالات یادگیری ،علائم ، انواع، تشخیص و درمان
ساکر می گوید: "افرادی که دچار اختلالات خوردن می شوند ، احساس می کنند که به اندازه کافی خوب نیستند." "آنها وسواس کمال گرایی پیدا می کنند و شروع به تمرکز بر آنچه می خورند می کنند. اما در زیر آن افسردگی و اضطراب پنهان است. این بیماران غالبا آسیب های عاطفی زیادی را متحمل شده اند. "
به عنوان مثال ، افراد مبتلا به اختلال پرخوری غالباً دارای اضافه وزن یا چاقی هستند. این افراد می توانند دچار احساس افسردگی مزمن در خصوص ظاهر خود شوند. پس از تسلیم شدن در برابر یک دوره پرخوری ، ممکن است نسبت به خود احساس انزجار کرده و افسردگی شان بدتر شود.
برای تعیین اینکه آیا افسردگی بخشی از اختلال خوردن است ، پزشکان از یک سری سوالات استفاده می کنند که رایج ترین علائم افسردگی را هدف قرار می دهند ، از جمله:
- احساس غم یا ناراحتی
- از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که زمانی لذت بخش بودند
- از دست دادن میل جنسی
- تحریک پذیری یا عصبانیت
- مشکلات خواب
- از دست دادن اشتها
به گفته متخصصان ، تشخیص افسردگی جدی نسبتاً آسان است. اما یافتن یک درمان موثر برای افسردگی ترکیبی و اختلالات خوردن می تواند یک چالش باشد.
رویکردهای درمانی افسردگی و اختلالات خوردن
دو روش بسیار متفاوت برای کمک به بعضی از بیماران وجود دارد. یک روش استفاده از داروهای ضد افسردگی یا تثبیت کننده های خلقی است. به عنوان مثال ، در یک مطالعه که در سال 2001 بر روی 35 بیمار مبتلا به آنورکسیا که موفق به خوردن غذای کافی برای رسیدن به وزن سالم شده بودند ، نشان داد داروی ضد افسردگی پروزاک (فلوکستین) خطر عود بیماری را کاهش می دهد.
برای اختلال پرخوری ، گاهی اوقات دو نوع مختلف دارو توسط پزشکان تجویز می شود - داروهای ضد افسردگی و داروی ضد تشنج به نام Topamax (توپیرامات). این داروها ، به تنهایی یا به صورت ترکیبی ، پرخوری را کاهش می دهند. متأسفانه ، با گذشت زمان ، در بسیاری از بیماران ، بیماری مجددا عود می کند.
حتما مطالعه کنید : شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان رو بیشتر بشناسید.
رویکرد دیگر درمان شناختی رفتاری یا CBT است. هدف این درمان این است که طرز فکر مردم در مورد غذا و غذا خوردن را تغییر داده و رفتارهای غذایی سالم را تشویق کند. یک روش CBT ، ناهنجاری درمانی نام دارد. به افراد مبتلا به اختلالات خوردن که دچار این ایده وسواسی هستند که برای جذابیت باید بسیار لاغر باشند توصیه می شود این تصویر دست نیافتنی را به نفع یک ایده آل واقع بینانه تر رد کنند. مطالعات نشان می دهد که این روش می تواند به طور قابل توجهی علائم پرخوری عصبی ، به ویژه پرخوری و استفراغ را در برخی از بیماران کاهش دهد.
محققان همچنین موفق شده اند برخی بیماران را به پذیرش عادات غذایی سالم ترغیب کنند. این رویکرد از ترکیبی از آموزش در مورد انتخاب غذای سالم و تکنیک هایی برای نظارت بر تغییر ، مانند نگه داشتن دفترچه یادداشت های غذایی استفاده می کند. در صورت لزوم ، بیماران همچنین ترغیب می شوند که از نظر جسمی فعالیت بیشتری داشته باشند.
شواهد نشان می دهد که CBT می تواند موثر باشد. در مطالعه ای که در سال 2003 روی 33 بیمار مبتلا به بی اشتهایی عصبی انجام شد ، تنها 22٪ از بیماران تحت درمان CBT در سال بعد عود مجدد بیماری را گزارش کردند ، در حالی که این نسبت در بیمارانی که فقط مشاوره تغذیه ای داشتند53٪ بود.
همچنین نشان داده شده است که CBT به افراد در کنترل پرخوری کمک می کند. در تحقیقی که در سال 2010 منتشر شد ، محققان دانشگاه وسلیان در کنتیکت یک دوره 8 جلسه ای CBT را در 123 بیمار مبتلا به اختلالات پرخوری آزمایش کردند. این روش درمانی به بیماران کمک کرد پرخوری خود را مهار کرده و علائم افسردگی را کاهش دهند.
درمان متناسب با نیازهای شما
کدام روش بهترین است؟ متخصصان می گویند ، هر دو روش دارو و رفتار درمانی شناختی دارای مزایا و معایب مشخصی هستند. مصرف دارو آسان است. تأثیرات آن معمولاً به سرعت نشان داده می شود. از طرف دیگر ، رفتار درمانی شناختی ممکن است بیشتر طول بکشد. طبق گفته لیلنفلد ، بیشتر بیماران به سه تا شش ماه درمان نیاز دارند. برخی ممکن است حتی به زمان بیشتری هم نیاز داشته باشند. اما CBT این مزیت را دارد که یک درمان طولانی مدت قابل اطمینان تر را ارائه می دهد. لایلنفلد می گوید:" وقتی افراد از مصرف داروها صرف نظر می كنند ، احتمال عود مجدد بیماری آنها نسبت به زمان درمان با CBT وجود دارد. این نکته تعجب آور نیست ، "مشکل دارو این است که به محض قطع مصرف ، اثر آن دیگر از بین رفته است. با CBT می توانید درک مردم از خود و جهان را به طور دائمی تغییر دهید. این تغییر درک می تواند به ویژه در اختلالات خوردن همراه با افسردگی مفید باشد.
"به خصوص در پرخوری ، ترکیبی از CBT و دارو ممکن است بهترین نتیجه را داشته باشد. به عنوان مثال ، در تحقیقی بر روی 30 بیمار مبتلا به اختلال پرخوری ، محققان در بیمارستان ساكو در میلان ایتالیا دریافتند افرادی كه هم CBT و هم تركیبی از داروها را دریافت می كنند ، از جمله سترالین و توپاماكس ، رفتارهای پرخورانه خود را كاهش داده و وزن خود را از دست می دهند.
درمانهای اختصاصی برای بیماران ضروری است. ساکر می گوید: "برخی از افراد پذیرای دارو هستند." "دیگران نیستند. برخی از افراد با مشاوره تغذیه ای به خوبی عمل می کنند. برخی دیگر برای تغییر طرز فکر در مورد خوردن و غذا به مشاوره فشرده نیاز دارند. درمان اغلب شامل آزمایش و خطا است. " در واقع ، محققان در حال آزمایش انواع درمان های شناختی رفتاری هستند که به طور خاص برای اختلالات خوردن طراحی شده اند.
حتما بخوانید: گروه درمانی چیست و کاربردهایی دارد؟
یافتن راهنما برای اختلالات خوردن و افسردگی
هیچ راه جادویی برای درمان اختلالات خوردن همراه با افسردگی وجود ندارد. حتی برنامه های درمانی فشرده تحقیقاتی نیز نرخ افت زیادی دارند. بیمارانی که برای یک دوره زمانی خوب عمل می کنند اغلب بیماریشان عود می کنند. ساکر می گوید: "هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما می توانیم برای درمان افسردگی پنهان و تغییر فکر مردم در مورد خود و رابطه آنها با غذا انجام دهیم." کارشناسان بر این باورند که اولین قدم یافتن یک روانپزشک یا روانشناس با تجربه بالا در زمینه درمان اختلالات خوردن است. پس از آن ، موفقیت به تمایل بیمار برای تغییر بستگی دارد.
منبع محتوا: